به نظر شما بررسی بازی از دریچه جنسیت به چه معنا است؟ بیایید نگاهی به این عبارات بیندازیم:
این بازی دخترانه است! پسرها از این بازیها نمیکنند! تو دختری! ماشین برای تو مناسب نیست. عروسک را بردار. پسرها نباید خالهبازی کنند. اینها و بسیاری عبارات دیگر را هر روز از زبان دوستان و آشنایان میشنویم و شاید خودمان هم به فرزندانمان بگوییم. ما از کودکی به شیوهای جامعهپذیر شدهایم که بعضی اعمال و کارها را دخترانه و بعضی را پسرانه میدانیم. به دختران همواره گفته شده است که باید لطیف و مادرانه رفتار کنند و پسرها عادت دارند موتور بازی، تفنگ بازی و ماشینبازی کنند. اما مسئله این است که آیا با خلقوخوی دخترانه یا پسرانه به دنیا میآییم یا این الگوها در ما شکل میگیرند. در این خصوص بین جامعهشناسان و روانشناسان، توافقات و اختلافاتی وجود دارد.
با وجود تفاوتهای هورمونی بیین دختران و پسران، اما جامعهشناسان معتقدند که ویژگیهای جنسیتی تا حد زیادی آموختنی هستند و دخترها و پسرها یاد میگیرند چطور رفتار کنند. بسیاری از والدین پس از تعیین جنسیت فرزند خود، در صورتی که بچه دختر باشد، اتاق او را صورتی و مملو از عروسک میکنند. اگر پسر باشد اتاق آبی شده و انواع اسباببازیهای «پسرانه» در آن جای میگیرد. گویی دختران با بغل کردن عروسک یاد میگیرند در آینده مادری کنند و پسرها با تفنگبازی یاد میگیرند به جنگ بروند. طی سالهای اخیر و پس از سالها تلاشهای برابریطلبانه زنان از دهه 1960، این باورها زیر سوال رفته و امروز به والدین توصیه میشود تا نقشهای جنسیتی را به فرزندان خود القا نکنند.
بررسی بازی از دریچه جنسیت
راههای مختلفی برای القا نکردن کلیشههای جنسیتی به فرزندان وجود دارد. از همان ابتدا در صورتی که در انتخاب رنگها و اسباببازیها دقت کافی وجود داشته باشد تا دنیای کودک محدود به بازیها و رنگها و رفتارهای «دخترانه» و «پسرانه» نشود، الگوها و باورهای کلیشهای به کودک القا نخواهد شد. این کار نه تنها موجب بازتولید باورهای سنتی به فرزندان شده، بلکه امکان انتخاب را هم از آنها گرفته و مانع از آزادی عملشان هم میشود. رفتار ما با دختران و پسران نباید تفاوتی داشته باشد. بسیاری این جمله را شنیدیم که «مرد که گریه نمیکند!» این عبارت به شدت اشتباه، باعث میشود پسرها نتوانند احساسات خود را ابراز کنند، ناراحتی خود را نشان دهند و بسیاری از عواطف خود را سرکوب میکنند چون مرد هستند یا قرار است در آینده مرد شوند. انتخاب عبارات مناسب هنگام صحبت با فرزندان در بازتولید یا عدم بازتولید کلیشههای جنسیتی اهمیت زیادی دارد.
راه دیگری که والدین میتوانند از تکرار باورهای سنتی جلوگیری کنند، از طریق بازی است. نگاه به بازی از دریچه جنسیت برای والدین اهمیت زیادی دارد. کودکان بسیاری از عادات، رفتارها و اخلاقیات خود را از بازی کردن میگیرند. دنیای بازی، دنیای تخیل و دنیای کودکی، زمینه را برای ورود به رفتارها و عادات بزرگسالی فراهم میکند و برای همین بازیهای کودکان ما _هرچند ساده و ابتدایی_ در هر سنی که باشند، از اهمیت زیادی برخوردار هستند.
در این مقاله می خواهیم به بررسی بازی از دریچه جنسیت بپردازیم. با ما همراه باشید. مگی دِنت یکی از محبوبترین نویسندگان و مربیان پرورشی در استرالیا است. در این مقاله، او به تأثیرات ناخودآگاه ما و چگونگی تقویت کلیشههای جنسیتی برای پسران و دختران در حین بازی پرداخته است.
در طی 20 سال گذشته از تحقیقات و تجربیات زندگی به عنوان مادر چهار پسر، معلم و مشاور با علاقه به اهمیت دوران کودکی، انطباق و کمککنندههای رشد کودکان، چیزهای زیادی درباره بازی و اهمیت آن یاد گرفتهام.
به طور اساسی، بازی شکل و توسعه احساس خود کودکان را در مورد جهان و جایگاهشان در آن شکل میدهد.اگر میخواهید تاثیر بازی در تقویت هوش کودک را بدانید، هوش کودک یک پدیده پیچیده است که حاصل تعامل محیط و زمینه ژنتیک است. بدیهی است که کودکان از بدو تولد بازی کردهاند، اما در طی قرن گذشته، نگاه به بازی تغییر کرده است. علتش هم تبلیغات مصرفی، فشار آموزش رسمی در کودکی که وقت بازی ارزشمند را میدزد، ظهور بازیها در صفحات نمایشگر (مثل موبایل) و نرخ بالاتر اشتغال والدین در دنیای غرب است.
از آنجا که بازی اندیشه شناختی کودکان را میسازد، بررسی آن از زاویه جنسیت جذاب و مفید خواهد بود.
با توجه به اینکه هیچ واقعیتی به نام «پسرانه» یا «دخترانه» وجود ندارد و جنسیت پدیده ثابتی نیست، آنچه من بررسی میکنم به تعداد زیادی از دختران و پسران برمیگردد. در بررسی بازی از دریچه جنسیت بین رفتار بازی بیشتر دختران و پسران تفاوتهای قابل توجه و پیشبینیشدهای وجود دارد. با این حال، من در پژوهش خودم برای کتابم «دخترانه»، قادر به پیدا کردن تحقیق یا علم معتبری که به طور قاطع دلایل این اختلافات را نشان دهد نبودم.
احتمالاً به این معنا است که بسیاری از این الگوهای رفتار بازی با شرایط و انتظارات شکل میگیرند، نه فقط از طریق بیولوژی. به هر حال، مطالعات نشان میدهد که سطح بالاتر فعالیت بدنی پسران، که به وضوح در بازی آنها و گاهاً در ناتوانایی حفظ آرامششان در محیطهای کودکی اظهار میشود، تحت تأثیر هورمون جنسی تستسترون قرار دارد. همین توجیه ممکن است درباره دوستیها و رفتارهای بازی دختران به تأثیر پروژسترون و استروژن نیز صادق باشد.
پسران و دخترانمان را با یک زبان مثبت و قوی تشویق کنیم
اما این تنها بخشی از داستان است. بنابراین، بدون شک وقت آن رسیده است که به برخی از تبعیضات ناخودآگاه خود نور بیفکنیم که ممکن است در تقویت تبعات جنسیتی برای پسران و دختران در تجربیات بازی آنها موثر باشد.
اولین باور فرهنگی که هنوز هم در محیطهای کودکان، خانوادهها، مدارس ابتدایی و جوامع وجود دارد این است که «پسران قوی هستند» و برعکس، «دختران ضعیفتر هستند». اگر يه پسر بچه به طور تصادفی بیفتد، اغلب تشویق میشود که بلندشود و ادامه دهد. اگر یک دخترک کوچک به همان شکل بیافتد، احتمالاً بزرگترها با لطافت بیشتری صحبت میکنند، از عبارات دلپذیرتر استفاده میکنند و کمک بیشتری ارائه میدهند.
وقتی که هردوی پسران و دخترانمان را با یک زبان مثبت و توانمندکننده تشویق میکنیم، میتوانیم انتظاراتشان را تغییر دهیم. مثلا میتوانیم به کودک بگوییم:«خوبی؟ یا آیا در حال حاضر به کمک یک بزرگتر نیاز داری؟»
تمام کودکان نیاز به حرکت، کشش و رشد دارند
در نظر داشته باشید که حالا من مادربزرگ هفت نوه عزیز هستم و زمان زیادی را در زمین بازی (و در جنگل) به مشاهده بازی کودکان اختصاص میدهم. بارها بزرگترها، اغلب مردان، وقتی نوههای دختر دلیرم از ارتفاع زیاد بالا میروند یا سعی میکنند کارهایی انجام دهند که برای تماشاگران به نظر میآید کار پسران است، نگران میشوند. همچنین نظراتی منفی در مورد سرعت یکی از نوههایم در مهارت دوچرخهسواری، اسکوتر یا اسکیتبوردش شنیدهام.
این نشاندهنده این است که چگونه تعصب فرهنگی نامرئی است، پیامهای ناکارآمدی را به دختران ما میفرستد و این باور را به آنها میدهد که چون زن هستند، شجاعت و مهارت کمتری دارند. این باور میتواند بر روی رشدشان هم تأثیر بگذارد. باید به یاد داشت که حتی اگر دختران جوان به طور کلی کمتر تمایل به فعالیت فیزیکی و حرکت نسبت به پسران جوان داشته باشند، به این معنا نیست که آنها باید کمتر حرکت کنند.
بیحرکتی و کمتحرکی، رشد و توسعه هر کودک را در همهی ابعاد به خطر میاندازد.
بازی خیالی, بازیهای فراجنسیتی بسیار مهم هستند
یکی از چیزهایی که مرا در بررسی بازی از دریچه جنسیت شگفتزده میکند تماشای سرعت دستیابی به توانایی بازی مستقل تخیلی در کودکان دختر است. در خانه خودم که پر از پسر است، کمتر دیدهام پسران جوانم بازی تخیلی بخصوص با گفتار فراوان داشته باشند. معمولا برخی از پسران در توسعه زبانی تاخیر خواهند داشت و بازی تخیلی طولانی، جذاب و نمادین آسانتر و زودتر برای دختران اتفاق میافتد. اگر پسر خواهر بزرگتری داشته باشد، ممکن است این شیوه بازی کردن را یاد بگیرد.
در تنظیمات کودکی و گروههای بازی در دوران کودکی، فرصتهای بیشتری برای بازی فراجنسیتی وجود دارد که هم برای پسران و هم دختران خوب است. استفاده از اسلحه اسباببازی، شمشیرزنی و بازیهای ابرقهرمانی به عنوان بازیهای پسرانه شناخته میشود. بدون شک، یکسری عوامل زیستشناختی روی نحوه بازی کردن دختران و پسران تأثیر میگذارند. علاقه به «کشتن بدکاران و نجات خوبیها» در پسران به نقش اصلی آنها در جوامع اولیه انسانی برمیگردد که مردان باید اجتماعات خود را حفاظت و از آن دفاع کنند. معتقدم که باید مرزهای سالمی حول این نوع بازیها وجود داشته باشد. اگر این بازی دیگر کودکان را بترساند، بچهها باید آن را جای دیگری بازی کنند.
همچنین مهم است که دختران را تشویق کنیم تا این بازیها را انجام دهند و تنها محدود به پسران نباشیم. با توجه به اینکه حالا زنان در نیروهای دفاعی ما میجنگند، به عنوان آتشنشان کار میکنند و با هلیکوپترهای نجات پرواز میکنند، باید مطمئن شویم که ما بازی فراجنسیتی را تشویق میکنیم. همانطور که پسران کوچک شاید بخواهند به عنوان پرستار، یا معلم بازی کنند.
تحقیقاتی درمورد بازیهای دختران و پسران
یک تجربه تحقیقاتی جالب در ایالات متحده در مورد تفاوتهای بازی پسران و دختران در برنامه تلویزیونی ABC به نام Mean Girls در قسمتی به نام 2011 نشان داده شد. این آزمایشها که تحت نظر یک روانشناس توسعه از دانشگاه سیدنی انجام میشدند، دو حالت مختلف را نشان میدادند.
در حالت اول، سه پسر برای بازی در یک قلعه بزرگ به وسط اتاق رفتند. پسران به سرعت جلوی قلعه نشستند، با آن بازی کردند و تصور کردند که یک باغ وحش است. وقتی این حالت برای دختران تکرار شد، آنها جلوی قلعه نشستند و شروع به گفتگو و برنامهریزی کردند و تا حدود 18 دقیقه صحبت کردند تا در نهایت قوانین بازی را پیدا کردند. این نیاز اساسی دختران به تعیین ساختار و قوانین رایج است. در واقع، بسیاری از برادران کوچک هنگام بازی با خواهرانشان با این موضوع مشکل داشتهاند. آنها فقط میخواستند بازی کنند و خواهرشان فقط میخواست در مورد چگونگی بازی صحبت کند و ممکن است دست آخر اصلا بازی نکنند.
در حالت دوم، چیزی متفاوت اتفاق افتاد. پژوهشگران یک اسباببازی بزرگ و بسیار جذاب را در وسط اتاق قرار دادند. وقتی سه پسر وارد شدند، یک پسر اسباببازی را بلند کرد، پسر دیگر آن را از دست او کشید و سپس پسر سوم آن را از دست پسر دیگر کشید. سپس آنها اسباببازی را دور انداختند و بازی دیگری را شروع کردند که هیچ ارتباطی به اسباببازی نداشت.وقتی سه دختر وارد شدند تا با اسباببازی بازی کنند، یکی از دختران آن را بلند کرد و فوراً دو دختر دیگر پشتسر هم به دختر اول پشت کردند و نشستند و بازی خود را شروع کردند و دختری که اسباببازی را داشت کاملا نادیده گرفتند.
نتیجه گیری
پژوهشگر مشاهده کرد که نادیدهگرفتن در دختران جهت بهدستآوردن هدفشان ممکن است بخاطر عوامل تکاملی و زیستشناختی مرتبط با قدرت و منابع باشد. جالب است!
این گرایشها دوباره اهمیت بازی فراجنسیتی را بیان میکنند و اینکه نباید اسباببازی خاصی را براساس جنسیت به کودک تحمیل کنید و به آنها فرصت بدهید تا تجربههای مختلفی را امتحان کنند. انواع بازی های کودکان، هر شکل و شمایلی داشته باشد، فرصتهای شگفتانگیزی به دختران و پسران جوان ما ارائه میدهد تا مسیرهای بیپایانی را برای تبدیل شدن به انسانی یکتا کاوش کنند و در محدودیتها و باورهای قدیمی در مورد چگونگی پسر یا دختر بودن محصور نشوند.