وقتی وارد فروشگاه اسباببازی میشوید، اغلب با دو رنگ غالب روبهرو میشوید: صورتی برای دخترها و آبی برای پسرها. این تفکیک رنگی فقط یک مسئله زیباییشناسی نیست، بلکه نشانهای از یک تفکر ریشهدار درباره نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان است؛ تفکری که میتواند رشد طبیعی کودکان را محدود کند. مطالعات روانشناسی رشد نشان میدهند که کودکان از سنین بسیار پایین، حتی قبل از دو سالگی، تحت تأثیر پیامهای اجتماعی درباره جنسیت قرار میگیرند. وقتی به دخترها فقط عروسک داده میشود و به پسرها فقط ماشین، ناخودآگاه پیامهایی درباره نقش آنها در جامعه به آنها منتقل میشود: مراقبت برای دختران، قدرت برای پسران.
اما آیا بازی واقعاً باید اینگونه تفکیک شود؟ واقعیت این است که بسیاری از بازیها از نظر شناختی، هیجانی و اجتماعی، برای هر دو جنس مفیدند. یک دختر میتواند با لگو بازی کند و مهارت حل مسئلهاش را تقویت کند. یک پسر میتواند با عروسک بازی کند و همدلی بیاموزد. اینها مهارتهایی انسانیاند، نه جنسیتی. باورهای محدودکننده درباره بازیهای دخترانه و پسرانه، نهتنها رشد فکری کودکان را مختل میکند، بلکه میتواند باعث شکلگیری احساس ناکافیبودن، اضطراب و طرد اجتماعی شود. بنابراین لازم است والدین و مربیان، نگاه خود را به نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان بازنگری کنند و محیطی متنوع و بدون پیشداوری فراهم آورند.
نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان؛ دیدگاه روانشناسان درباره بازی و جنسیت
متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی کودک بارها بر این نکته تأکید کردهاند که بازی وسیلهای برای کشف دنیا، آزمودن نقشها و تمرین مهارتهای اجتماعی است. در این میان، نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان نه بهعنوان یک اصل قطعی، بلکه بیشتر بهعنوان یک سازه اجتماعی دیده میشود. دکتر الیزابت اسپینلی، استاد روانشناسی رشد در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، در پژوهشهای خود نشان داده است که کودکان از طریق بازیهایی که به آنها دسترسی دارند، نوعی «نقشه ذهنی» از آینده خود ترسیم میکنند. حال اگر این بازیها محدود به کلیشههای جنسیتی باشند، آینده ذهنی کودک نیز محدود خواهد شد.
مثلاً اگر پسری فقط با اسلحه و ماشین بازی کند، فرصت تجربه نقشهای مراقبتی را از دست میدهد. یا اگر دختری فقط با ست آرایش و آشپزخانه بازی کند، از تجربه ساخت و ساز، منطق ریاضی یا مدیریت پروژه محروم میشود. این نوع تفکیک، یک شکاف مهارتی ایجاد میکند که بعدها در مدرسه، دانشگاه و حتی بازار کار نیز دیده میشود. پژوهشها همچنین نشان دادهاند که کودکانی که به آنها اجازه داده میشود در انواع مختلف بازی شرکت کنند، بدون در نظر گرفتن جنسیت، هوش هیجانی، خلاقیت و انعطافپذیری بیشتری دارند. به بیان دیگر، آزادی در بازی یعنی آزادی در رشد. پس اگر بهدنبال پرورش کودکانی با ذهنی باز، مهارتهایی متنوع و شخصیتی متعادل هستیم، باید از پیشفرضهای جنسیتی درباره بازیها عبور کنیم و میدان بازی را برای همه باز بگذاریم.
رفتار والدین چقدر در انتخاب بازی کودک اثر دارد؟ (آگاهانه یا ناآگاهانه)
یکی از تأثیرگذارترین عوامل در شکلگیری ترجیحات بازی کودک، رفتار والدین و اطرافیان است. کودکان از طریق مشاهده، تقلید و دریافت پیامهای ظریف یا آشکار میآموزند که چه چیزی برای آنها «مناسب» است. در این میان، نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان اغلب نه با اجبار مستقیم، بلکه با پیامهای ضمنی شکل میگیرد. مثلاً اگر والدینی هنگام بازی یک پسر با عروسک بگویند: «اینکار دخترونهست!» یا وقتی دختری به لگو علاقهمند است، با تعجب بپرسند: «مطمئنی نمیخوای با خالهبازی سرگرم شی؟»، کودک بهتدریج یاد میگیرد که بعضی بازیها «مجاز» و برخی دیگر «ممنوع» هستند.
جالب است بدانید که حتی لبخند، نگاه، یا تغییر لحن والدین میتواند پیامهایی درباره تایید یا عدم تایید انتخاب کودک در بازی منتقل کند. این پیامها، اگر چه ممکن است ناآگاهانه باشند، اما اثرات بلندمدتی در شکلگیری هویت جنسیتی، اعتماد به نفس و علایق کودک خواهند داشت. تحقیقات نشان میدهند والدینی که آگاهانه از برچسبگذاری جنسیتی اجتناب میکنند و محیطی متنوع برای بازی فراهم میآورند، فرزندانی دارند که ریسکپذیرتر، خلاقتر و همدلتر هستند. این کودکان میتوانند نقشهای مختلفی را در اجتماع بپذیرند و محدود به الگوهای کلیشهای نباشند. بنابراین، برای کاهش اثر منفی نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان، والدین باید از خود بپرسند: «آیا من انتخابهای کودک را هدایت میکنم یا محدود؟ آیا تنوع بازیها را فراهم میکنم یا قالبی خاص را تحمیل میکنم؟» پاسخ این پرسشها، مسیر تربیتی شما را مشخص میکند.
چطور بازیهایی بدون برچسب جنسیتی طراحی و انتخاب کنیم؟
یکی از مهمترین اقدامات عملی برای کاهش اثر کلیشهها، انتخاب و طراحی بازیهایی است که به جنسیت وابسته نیستند. بازیهایی که کودکان را بر اساس توانایی، علاقه و خلاقیتشان جذب میکنند، نه جنسیتشان. در این مسیر، آشنایی والدین و مربیان با اصول طراحی بازی خنثی از نظر جنسیتی، بسیار ضروری است.
اولین قدم، شناخت علاقههای واقعی کودک فارغ از جنسیت اوست. اگر دختری به بازیهای ساختوساز علاقه دارد یا پسری دوست دارد خالهبازی کند، اینها نشاندهنده مسیر رشد ذهنی و احساسی اوست، نه انحراف از یک هنجار فرضی.
گام بعدی، انتخاب اسباببازیها و فعالیتهایی است که مهارتمحور باشند. برای مثال:
-
لگو، پازل، و بازیهای فکری برای پرورش منطق و حل مسئله
-
نقاشی، موسیقی و تئاتر برای پرورش خلاقیت
-
بازیهای گروهی برای تقویت مهارتهای اجتماعی
بازیهای شبیهسازی مشاغل (مانند «بازی دکتر»، «آتشنشان» یا «مکانیک») نیز نمونههایی عالی از بازیهای غیرجنسیتیاند. آنها به کودک امکان میدهند نقشهای اجتماعی مختلف را تجربه کند. همچنین توجه به زبان تبلیغاتی روی بستهبندی اسباببازیها مهم است. عباراتی مانند «فقط برای پسرها» یا «برای دختران شیک» را نادیده بگیرید و به محتوا و عملکرد بازی توجه کنید. با ایجاد تنوع، حذف کلیشه و ارائه انتخابهای متنوع، میتوان فضای بازی را از محدودیتهای جنسیتی رها کرد. این رویکرد به کودکان کمک میکند بدون ترس از قضاوت، مسیر رشد شخصی خود را کشف و دنبال کنند و این دقیقاً جوهره مثبت نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان است.
جمعبندی: آزادی در بازی، آزادی در رشد
نقش جنسیت در انتخاب بازی کودکان اگرچه در جامعه ریشهدار است، اما با آگاهی والدین و مربیان میتوان آن را بازتعریف کرد. بازی، زبان کودکی است؛ زبانی برای کشف، تخیل، یادگیری و تجربه. اگر این زبان را با محدودیتهای جنسیتی آلوده کنیم یا کلیشههایی مانند خشونت در بازی های پسرانه را تقویت کنیم، فرصت رشد کامل را از کودک میگیریم. بیایید به کودکان اجازه دهیم بدون قضاوت، بازی کنند. بیایید انتخابهایشان را تایید کنیم، نه محدود. چرا که آینده از آن کودکانیست که به تمام مهارتها نه فقط دخترانه یا پسرانه دسترسی داشتند.